فالگیر

۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

شاید که از سلمان رشدی و کتابش تنها نامی شنیدید کوشش من اشنا کردن شما با حقیقت مسئاله است






آیات شیطانی (به انگلیسی: Satanic Verses) چهارمین کتاب
 داستان سلمان رشدی است. این کتاب برای نویسنده
جایزه وایت‌برد را به ارمغان آورد. در همین سال کتاب
به فهرست نهایی جایزه بوکر نیز راه یافت، اما
 موفقیتی کسب نکرد.
در تاریخ ۱۴ فوریه ۱۹۸۸ میلادی سید روح‌الله خمینی با
صدور فتوایی حکم مرگ رشدی نویسنده این کتاب را صادر
 کرد. از آن پس رشدی زندگی مخفیانه‌ای را در انگلستان
 می‌گذراند که تاکنون ادامه داشته است.


دربارهٔ کتاب
این کتاب در سبکی شبیه به سبک رئالیسم جادویی نوشته
 شده‌و بخشی از آن از یک ماجرای صدر اسلام مشهور به
 غرانیق الهام گرفته‌است. ماجرای غرانیق که در تعدادی
 از کتاب های تاریخ اسلام به مانند تاریخ طبری آمده
 است شرح آیاتی است که پیامبر اسلام ابتدا در آن آیات
 به تمجید از سه بت مورد قبول اعراب می‌پردازد اما پس
از نازل شدن آیات جدید این آیات را از قرآن حذف
می‌کند و می‌گوید این آیات از طرف خدا نبود بلکه
القائات شیطان بوده است .به ادعای نویسنده آیات ۷۳ و
 ۷۴ سوره اسراء اشاره به همین مسئله دارد. اکثریت
اسلام شناسان این ماجرا را دروغین می‌دانند این در
حالیست که این ماجرا از سوی تعدای از راویان حدیث از
 جمله ابن عباس روایت شده است[مدرک معتبر]. آیات
شیطانی زندگی هنرپیشه‌ای هندی با نام محوند (به معنی
«شیطان تجسم پیدا کرده») را روایت می‌کند که شبیه
پیامبر مسلمانان است. ورود و فروش این کتاب ابتدا در
 سنگاپور و سپس هند ممنوع اعلام شد.

 حوادث پیرو نشر کتاب

 

رُشدی در یک حکم شرعی از سوی خمینی مرتد اعلام شده و
از مسلمانان خواست که او را بکشند تا دیگر کسی جرأت
اهانت را پیدا نکند. چندی بعد مؤسسه‌ای خیریه در
تهران برای کسی که رشدی را بکشد جایزه‌ای بیست میلیون
 تومانی (حدود ۱۷۰ هزار دلار بر اساس نرخ بازار آزاد)
 برای ایرانیان و یک میلیون دلاری برای خارجی‌ها تعیین
 کرد؛ چیزی که باعث شد خیلی از افراد ناآگاه غربی
 «فتوا دادن» را به معنی تعیین میزانی پول برای کشتن
 یک نفر تصور کنند.[۱]
بعقیده برنارد لوئیس، خمینی در صادر کردن این فتوا و
 تشویق مسلمانان به کشتن سلمان رشدی بشکل قابل
ملاحظه‌ای از سنت رایج اسلامی فاصله می‌گرفت. به گفته
لوئیس بصورت تاریخی اکثریت فقها معتقدند که شخصی که
به ارتداد متهم می‌شود باید به محکمه قضاوت آورده
شود، اتهام او بیان شده و سپس فرصت دفاع به او داده
 شود. پس از طی این مراحل قاضی حکم را در مورد او
صادر می‌کند. وجود این مراحل لازم است زیرا بگفته
 لوئیس هدف فقه اسلامی اجرای عدالت و قانون است و نه
اعلام حکم بدون محاکمه و ایجاد ترس در میان افراد.
اما دیدگاه اقلیت فقها این بوده‌است که توهین یک
مسلمان به پیامبر اسلام آنقدر بزرگ است که نیازی به
برپایی دادگاه نیست. این گروه اقلیت نظر خود را بر
پایه حدیثی (که صحتش مورد اختلاف است) قرار می‌دهند که
 محمد در آن اعلام می‌کند که «هر کسی که به من توهین
 بکند و مسلمانی آن را بشنود، باید فوراً شخص
توهین‌کننده را بکشد.» بگفته لوئیس حتی در بین فقهایی
که صحت این حدیث را می‌پذیرند، اختلاف نظر وجود دارد و
 برخی از آنها صدور حکم کشتن بدون انجام تشریفات را
 حرام دانسته و معتقدند کسی که کشتن را مرتکب شود
باید خود مجازات شود. گروه دیگر از این اقلیت فقها
به این نکته اشاره می‌کنند که بر اساس حدیث ذکر شده
 کشتن شخص توهین‌کننده به محض شنیدن توهین، نه اینکه
 توصیه شده باشد بلکه واجب است و انجام ندادن آن
گناه محسوب می‌شود. بگفته لوئیس حتی محافظه‌کارترین و
پرشدت‌ترین فقها که رأی به کشتن کسی که در حضور و
روبروی مسلمانی به محمد توهین می‌کند را می‌دهند، تا
آن حد پیش نمی‌روند که حکمی راجع به درخواست برای
کشتن کسی را که در کشوری دیگر گزارش توهینش آمده‌است
بدهند. بدین سان دیدگاه خمینی در تاریخ اسلام کم
سابقه می‌باشد.[۲]
پس از فرمان روح الله خمینی مبنی بر کشتن سلمان رشدی
دانشجوی جوان بسیجی در آن زمان به نام ابراهیم عطایی
در سال ۱۳۶۸ خورشیدی برای نخستین بار تلاش کرد تا این
 حکم را اجرا کند ولی با محافظان سلمان رشدی درگیر و
 کشته شد[۳] و بنا به اظهار نظر اطرافیان آقای عطایی
که از سوی جمهوری اسلامی شهید خطاب می‌شود، دولت
انگلستان تاکنون حاضر نشده‌است که جسد او را پس از
چهارده سال به خانواده‌اش تحویل دهد. افراد دیگری نیز
 از گوشه و کنار جهان در صدد اجرای این حکم بر آمدند
 از جمله مصطفی مازح جوان لبنانی که پیش از همه
توانسته بود با پاسپورت فرانسوی وارد هتل محل اقامت
سلمان رشدی شود ولی در روز حادثه با انفجاری به
دلایلی نامعلوم در لابی هتل قبل از انجام هدفش باز
ماند و کشته شد[۴].
در سال ۱۹۹۱ مترجم آیات شیطانی به ژاپنی، هیتوشی
ایگاریشی در توکیو با ضربات چاقو کشته شد، و به
مترجم ایتالیایی کتاب هم در میلان حمله شد. در سال
۱۹۹۳ ناشر نروژی کتاب مورد حمله مسلحانه قرار گرفت.[
۵] در همین سال عزیز نسین مترجم کتاب به ترکی در
هتلی در شهر سیواس مورد حمله قرار گرفت. هرچند نسین
 توانست از هتل فرار کند ولی در پی به آتش کشیده شدن
 هتل ۳۳ نفر کشته شدند. این واقعه به کشتار سیواس
معروف شد.[۶] دفتر نشر «نیما» که ترجمه فارسی این
کتاب را منتشر کرده بود به آتش کشیده شد و نیما
نعمتی مدیر این انتشارات بارها تهدید شد. سردبیر
مجلهٔ «خلق» چاپ سلیمانیه که بخشی از ترجمهٔ کردی این
 کتاب را در سال ۲۰۱۰ منتشر کرده بود هدف حملهٔ
مسلحانه قرار گرفت. سردبیر از این حادثه جان سالم
 بدر برد ولی برمک بهداد مترجم کتاب از آن زمان
پنهان شده‌است در حالی‌که تعدادی از روحانیون سلیمانیه
و اربیل حکم قتل وی را صادر کرده‌اند.[۷]
در سال هشتاد و سه خورشیدی نیز سید علی خامنه‌ای رهبر
 کنونی نظام جمهوری اسلامی در پیامی به زائران مکه بر
 واجب بودن کشتن سلمان رشدی تاکید کرد و حکم خمینی
 را غیر قابل تغییر خواند؛ لازم به ذکر است که فروش
 این کتاب در ایران ممنوع است و داشتن این کتاب در
ایران حکم اعدام را دارد.[۸]